آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

آرنیکای مامان وبابا

سفر مامان با دخترش به تهران

سلام عسل مامان جهارشنبه 19/11/90 ساعت 18:30به تهران پرواز داشتیم که پروازمون با 3 ساعت تاخیر انجام شد... من و بابایی کلی خسته شده بودیم ساعت 12:20 نیمه شب بود که رسیدیم تهران.... ساعت 3 صبح بود که خوابیدیم... ساعت 6 با بابایی بیدار شدیم رفتیم آزمایشگاه مسعود برای انجام آزمایش قند من و شما.... ساعت 10 وقت سونو داشتیم .... ولی ساعت 12:30 بود که نوبتمون شده بود...من دل تو دلم نبود آخه مامانی دلم خیلی برات تنگ شده بود .... 1ماه و نیم بود که ندیده بودمت....وقتی روی تخت خوابیدم برای سونو تا خانوم دکتر صورت ماهتو بهم نشون داد گل از گلم شکفت...وای دختر گلم کلی بزرگ شده بودی...خانوم دکتر گفت شما 2 کیلو شده بودی ....
22 بهمن 1390

7 ماهگی دختر نازم

سلام گل مامانی 7 ماهگیت مبارک     ا لاهی مامان فدات بشه 2 ماه دیگه انتظارم برای دیدنت به پایان می رسه! من و بابایی کلی خوشحالیم دختر نازم دیروز برات جشن گرفتیم با هم عکس انداختیم...فقط تا دیدن روی ماهت 60 روزه دیگه باقی مونده... عاشقتیم گل خانوم     ...
8 بهمن 1390
1